دل میرود ز دستم صاحب دلان خدا راکشتی شکستگانیم ای باد شرطه برخیزده روزه مهر گردون افسانه است و افسوندر حلقه گل و مل خوش خواند دوش بلبلای صاحب کرامت شکرانه سلامتآسایش دو گیتی تفسیر این دو حرف استدر کوی نیک نامی ما را گذر ندادندآن تلخ وش که صوفی ام الخبائثش خواندهنگام تنگدستی در عیش کوش و مستیسرکش مشو که چون شمع از غیرتت بسوزدآیینه سکندر جام می است بنگرخوبان پارسی گو بخشندگان عمرندحافظ به خود نپوشید این خرقه می آلود
دردا که راز پنهان خواهد شد آشکاراباشد که بازبینیم دیدار آشنا رانیکی به جای یاران فرصت شمار یاراهات الصبوح هبوا یا ایها السکاراروزی تفقدی کن درویش بینوا رابا دوستان مروت با دشمنان مداراگر تو نمیپسندی تغییر کن قضا رااشهی لنا و احلی من قبله العذاراکاین کیمیای هستی قارون کند گدا رادلبر که در کف او موم است سنگ خاراتا بر تو عرضه دارد احوال ملک داراساقی بده بشارت رندان پارسا راای شیخ پاکدامن معذور دار ما را
حالم خرابه
کسی رو ندارم
ازم بپرسه اخه دردت چیه
دارم توغصه هامیمیرم اما
یکی نفهمیدکس و کارم کیه
بی کسی بد دردیه
درمون نداره
حتی اشکاتم واسه توکم میزاره
وقتی هیچ عشقی به زندگی نداری
هرچی حوصله اتوهی سرمیاره
عمری رو گشتم دنبال یه لیلی
مجنون اون باشم ولی نبوده
تا وقتی که تب میکنه بمیرم
خراب اون باشم ولی نبوده
مردم ببینید زندگی حسود
چون عشق رو از هستی من ربوده
اینم یه جور ازگنبدکبود
زیر گنبد کبود
یکی بود یکی نبود
توشدی همونی که بود
منم شدم اون که نبود
میدونم دوسم نداری ، دیگه پیشم نمیمونی
بذا تا بهت بگم که ، یه چیزایی نمیدونی
تو واسم عزیز جون بودی
توی رگ هام مثل خون بودی
کاش کی با من مهربون بودی
کاش کی با من مهربون بودی
به یاد تو بودم حتی وقتی
تو به یاد من نبودی حتی
وقتی دلمو شکوندی حتی
وقتی رفتیو نموندی
به یاد تو بودم حتی وقتی
تو با غریبه نشستی حتی
وقتی تو نامه نوشتی عاشقه
یه کس دیگه ای هستی
اشک چشمامو ندیدی
رفتی از من دل بریدی
من برای تو میمردم
کاش کی غصه مو میدیدی
تو واسم عزیز جون بودی
توی رگ هام مثل خون بودی
کاش کی با من مهربون بودی
کاش کی با من مهربون بودی